کرمان سلامت: ما در انتخاب خانواده ای که در آن به دنیا آمده ایم هیچ گونه اختیاری نداشته ایم، اما معمار خانواده آتی خود خواهیم بود. در صورتی که بخواهیم در خانواده با مشکلات و آسیب های کمتری روبرو باشیم، نیاز هست که به امر ازدواج توجه ویژه داشته باشیم. یکی از مهم ترین کارهایی که می توانیم انجام دهیم آموزش است. اما آیا ازدواج نیاز به آموزش دارد؟ آیا اجداد ما برای ازدواج آموزش می دیدند که ما الآن نیاز به آموزش داشته باشیم؟ آیا این مساله آن قدر جدی است که باید برای آن آموزش دید؟

ما معتقدیم که ازدواج نیاز به آموزش دارد و اجداد و نیاکان ما هم این آموزش را می دیدند. آن ها از طریق ارتباطات چهره به چهره و مشاهده رسومی که تا حد بسیار زیادی انعطاف ناپذیر بود و به دلیل ساده تر بودن زندگی، آموزش مورد نیاز خود را از محیط دریافت می کردند.

اما در دنیای جدید و دایم در حال تغییر و تحول فعلی، با رسوم بسیار منعطف و برخی اوقات حتی نابودی رسوم سنتی، با وجود اندکی که اعضای خانواده با هم هستند و تعداد نفرات کمتری که با هم زندگی می کنند، ما نیاز داریم که برای ازدواج آموزش ببینیم و درباره آن یاد بگیریم.

برای این که به لزوم این آموزش اندکی واقع بینانه تر نگاه کنیم، ازدواج را با چند مساله دیگر زندگی روزمره مقایسه می کنیم:

گرفتن گواهینامه رانندگی در مقایسه با عقد ازدواج

برای گرفتن گواهینامه رانندگی شما لازم است که سه مرحله زیر را طی کنید:

  • معاینه چشم و آزمون بینایی
  • امتحان آیین نامه و قوانین رانندگی
  • امتحان رانندگی و اثبات مهارت رانندگی

اما برای عقد ازدواج تنها حضور در یک دفتر ثبت ازدواج همراه با دو شاهد و اجازه پدر دختر یا جد پدری و پرداخت هزینه ثبت شما ازدواج می کنید.

رانندگی بد، در بسیاری از موارد موجب خسارت های فیزیکی و عاطفی وحشتناکی می شود، اما آیا ازدواج بد و نهایتاً طلاق خسارت های عاطفی، ارتباطی، مالی، افزایش تعداد کودکان تک سرپرست یا بی سرپرست و غیره را در پی ندارد؟

ما بر این باوریم که اگر جامعه ای می تواند یک نظام حداقلی برای تربیت رانندگان جدید به اجرا درآورد، بی تردید می تواند و لازم است که نظام عاقلانه ای برای تربیت همسران جدید و والدین جدید طراحی و تنظیم نماید.

صرف وقت برای برگزاری مراسم ازدواج در قیاس با یادگیری درباره ی ازدواج

مقایسه ی جالب دیگری که می تواند به روشن شدن موضوع کمک کند، وقت و پولی است که افراد برای برگزاری و انجام مراسم عروسی که تنها یک یا دو روز طول می کشد، صرف می کنند، در حالی که برای خود ازدواج که یک عمر به طول می انجامد، نه تنها چنان پولی صرف نمی کنند، حتی حاضر به صرف وقت هم در بسیاری از موارد برای آن نیستند.

آن ها انرژی زیادی را برای انتخاب کیک عروسی صرف می کنند. کیکی که توسط میهمانان گرسنه طی چند دقیقه مصرف می شود. حال آن که باید انرژی خود را برای آموختن اصول پویای ازدواج و مهارت های لازم برای همسر شدن و پدر و مادر شدن به کار ببندد و متاسفانه این اشتباه بزرگ جوانان ماست.

برنامه ریزی برای شغل و حرفه در قیاس با ازدواج

مقدار وقتی که صرف آمادگی برای یک کار یا حرفه می شود معمولاً بسیار زیاد است. مثلاً اگر بخواهید مهندس شوید، به غیر از این که باید دوازده سال دوره ی تحصیلی را طی کرده باشید، لازم است که پس از قبولی در کنکور دانشگاه ها، چهار سال نیز به طور اختصاصی در رشته ی مهندسی مورد نظرتان تحصیل کنید. بعد از تحصیلات دانشگاهی زمانی که شاغل می شوید، به زودی در می یابید که سال ها طول می کشد تا پس از تجربه آموزی و آموزش های تخصصی دیگر بتوانید شایستگی لازم را در کار و حرفه خود بدست آورید.

در جامعه ما برای ازدواج کافی است کسی را در نظر بگیرید. اگر «عاشق» هم بودید چه بهتر و اگر هم نبودید اشکالی ندارد، با هم طی چند جلسه آشنا خواهید شد و بعد هم ازدواج خواهید کرد و روز بزرگ که فرا رسید مراسمی باشکوه برگزار خواهید کرد که هر چه باشکوه تر باشد بهتر است. بعد از آن همسران هستند و راهنمایی اندک و کمبود آموزش و تجربه که گاه تا پایان زندگی ادامه خواهد یافت.

آشنایی

آشنایی به عبارتی دیگر همان خواستگاری است. خواستگاری درخواست ازدواج از یک فرد آشنا است. اما اگر غریبه بودیم چه باید بکنیم؟ آشنایی نیاز جامعه شهری ماست که اکثراً یکدیگر را نمی شناسند.

انسان ها، غریبه هایی هستند که بدون عمق با هم آشنا می شوند، یک آشنایی بی مایه، نسنجیده و بی قید. ازدواجی که از این گونه آشنایی ها برخیزد، می تواند ازدواجی سطحی، بی قید و غیرمسئولانه باشد. ارتباط با خواهر و برادر و خویشاوندان سست شده و درختان تنومند اصیل به یک گیاه اصیل فروخته می شوند. موضوعات جنسی و لذات آنی محور شده است.

منظور از آشنایی چیست؟

برای شکل گیری هر ارتباط به آشنایی نیاز داریم. دو نفر هم جنس هم که بخواهند با هم ارتباط دوستانه یا کاری داشته باشند، به آشنایی نیاز دارند. هر چه ارتباط برای ما مهم تر باشد، توجه و دقت به آشنایی بیشتر می شود. وقتی شما می خواهید شریک اقتصادی پیدا کنید، اهمیت آشنایی کاملاً بیشتر از زمانی است که می خواهید با کسی به سینما بروید. یا وقتی می خواهید با کسی همخانه شوید، اهمیت آشنایی بیشتر از زمانی است که می خواهید با او چند روز به مسافرت بروید. در ازدواج شما با یک نفر در بالاترین سطح شریک خواهید شد. با او همخانه می شوید. از او صاحب فرزند خواهید شد. شریک اقتصادی او خواهید شد و با او روابط عاطفی و جنسی خواهید داشت. بنابراین اهمیت آشنایی برای ازدواج بالاترین اهمیت ممکن است.

در آشنایی، ما بررسی می کنیم، تاریخچه فرد را به دست می آوریم، رفتارها و گفتارهای او را زیر نظر می گیریم، به احساسات درونی خود توجه می کنیم و همه اینها را مبنای ادامه یا عدم تداوم ارتباط قرار می دهیم. متناسب با اهمیت ارتباط، آشنایی اهمیت می یابد. بنابراین وقتی از آشنایی صحبت می کنیم، منظورمان آشنایی به منظور ازدواج است. زمانی که هدف از آشنایی ازدواج باشد، نوع آشنایی با زمانی که هدف امر دیگری باشد، متفاوت می شود. داشتن هدف ازدواج به این معنی نیست که پس از آشنایی، حتماً باید ازدواج کنیم؛ بلکه فقط قصد و نیت مهم است. قصد ازدواج به این معنی است که این ارتباط برای فرد دارای اهمیت است، چهارچوب دارد، بی قید و باری به هر جهت نیست. پس فردی که قصد ازدواج دارد یعنی پذیرفته است که زیر بار مسئولیت برود و خودش را در چهارچوب ازدواج قرار دهد و از ارتباط صمیمانه نمی ترسد و به سنت ازدواج پای بند است. پذیرش ازدواج سطح بالایی از مسئولیت پذیری و پختگی را می طلبد. فردی که ازدواج را می پذیرد به خودش اعتماد دارد و از تشکیل خانواده نمی هراسد. مسئولیت پذیری، اعتماد و صمیمیت قصد و نیت ازدواج را در انسان ها بر می انگیزد.

فقط گفتن و بیان قصد ازدواج به این معنی نیست که فرد نیت ازدواج دارد. بلکه چند نشانه وجود دارد که عملاً قصد و نیت فرد را از آشنایی نشان می دهد. نیت و قصد ازدواج را عملاً می توان با نشانه های زیر متوجه شد:

الف-فردی که قصد ازدواج دارد ارتباطش را از خانواده مخفی نمی کند.

ب-فردی که قصد زادواج دارد در دوره آشنایی تقاضای رابطه جنسی نمی کند.

ج-فردی که قصد ازدواج دارد زمان آشنایی را بیش از حد طولانی نمی کند.

د-فردی که قصد ازدواج دارد سعی در بدست آوردن اطلاعات دارد و تنها به تبادل احساسات بسنده نمی کند.

بنابراین تعریف ما از آشنایی به قرار زیر است:

آشنایی فرایند تبادل اطلاعات و احساسات بین دو نفر از جنس مقابل به منظور تصمیم گیری برای ازدواج است.

مراحل ازدواج

ازدواج در سه گام به انجام می رسد: آشنایی، نامزدی، عقد. فرد مجرد با عبور از این مراحل به تأهل می رسد.

معمولاً اولین قدم برای آشنایی با یک نفر جذابیت اوست. جذابیت عبارت است از یک احساس درونی خوشایند و ناخودآگاه. جذابیت ظاهری بیشترین تأثیر غیرمنطقی را بر اکثریت افراد دارد. در نگاه اول، جذاب ترین افراد به احتمال زیاد افرادی گرم، حساس، مهربان، به روز و باکفایت هستند(دوین و دیگران، ۱۹۷۲). در یک مطالعه بین فرهنگی که سی و سه فرهنگ در نقاط مختلف جهان را در بر می گرفت، ظاهر فیزیکی در همه موارد به عنوان جذاب ترین عامل توسط مردان ذکر شده بود. در حالی که خانم ها به دورنمای مالی مردان و بلند پروازی آنها یا سخت کوشی و جدی بودن آنها توجه می کردند(باس،۱۹۸۹،۱۹۹۰).

در مطالعه ای که توسط نوید (۱۹۸۴)انجام شد، اولویت های مردان برای آشنایی، بیشتر جنبه های جذابیت ظاهری را در بر می گرفت و اولویت های خانم ها برای آشنایی مخلوطی از ویژگی های ظاهری و شخصیتی بود. خانم ها به تیپ (قد و عضلانی بودن) آقایان بیشتر اهمیت می دهند تا چهره فرد. اما هنگامی که زنان و مردان در این تحقیق ویژگی های بااهمیت برای انتخاب همسر را دسته بندی کردند، فهرست آنها به طور معناداری شبیه به هم بود. این فهرست به ترتیب اولویت عبارت بود از: صداقت، وفاداری و تعهد، حساسیت، خونگرمی، مهربانی، خلق و خو، ملایمت، صبر و شکیبایی، متانت و وقار. به نظر می رسد که “شخصیت” در انتخاب همسر مهم تر از “ظاهر” فرد است. جذابیت ظاهری فرد را درگیر فرآیند آشنایی می کند، اما لزوماً ارتباط طولانی مدت و شادی را به همراه نخواهد داشت.

همسر جذاب بر موقعیت اجتماعی فرد تأثیر دارد. اما موقعیت اجتماعی برای برخی افراد مهم تر است. مردانی که برای آنها نگاه دیگران و موقعیت اجتماعی شان مهم است، به ظاهر و جذابیت ظاهری همسر توجه بیشتری دارند. در حالی که مردانی که به موقعیت اجتماعی توجه کمتری دارند، به عوامل شخصیتی ارزش بیشتری می دهند و به ظاهر همسر کمتر توجه می کنند. البته ظاهر جذاب لزوماً به رضایت زناشویی بیشتر و یا زندگی شادتر منجر نمی شود.

یک شخصیت قوی در حال شکل گیری یا بالقوه موفق برای خانم ها جذاب است. به نظر می رسد دورنمای موفقیت مرد برای خانم ها اهمیت دارد.

علاوه بر جذابیت ظاهری و جذابیت شخصیتی، سومین عامل “جذابیت اجتماعی فرد است. جذابیت اجتماعی، شامل طبقه اجتماعی، موقعیت اقتصادی، شأن و منزلت اجتماعی، شهرت، اعتبار، اصالت خانوادگی، تحصیلات، شغل، قومیت، مذهب، زبان و فرهنگ می شود.

یکی دیگر از منابع جذابیت “شباهت هایی است که با هم داریم. تحقیقات بسیاری نشان داده اند که دانشجویان به شباهت های شخصیتی و نگرشی توجه می کنند. به ویژه زمانی که چندان درگیر عشق نیستند. هر چه شباهت ها بین دو نفر بیشتر باشد، جذابیت بیشتری به وجود می آید. شباهت ها بیشتر در مورد اندیشه ها، باورها و نگرش ها است. شباهت در سایر موارد زندگی از قبیل شباهت در تجربه ها و حوادث غم انگیز، شباهت از نظر عضویت در گروه های سیاسی یا اعتقادی خاص، اهداف مشابه و فعالیت های مشترک همگی ایجاد جذابیت می کند.

یکی دیگر از منابع جذابیت “تضادها و تفاوت هایی است که افراد با یکدیگر دارند. به عنوان مثال یک فرد خجالتی ممکن است فردی شجاع و صبور را جذاب بداند. یا فردی که پرحرف است ممکن است جذب کسی شود که کم حرف و بی سر و صدا است. اصولاً تضادها و تفاوت ها به شرایطی اشاره دارد که ما تجربه نکرده باشیم یا فاقد آن هستیم؛ اما آن را جذاب می دانیم و می خواهیم صاحب آن صفت یا دارای آن شویم. فردی که خانواده ی آشفته ای داشته، خانواده ی آرام را جذاب می داند. این جذابیت به دلیل تضاد و تفاوت های بین دو نفر است….

در ادامه پیرامون فواید آشنایی، محدودیت ها و نشانه های هشدار دهنده در دوران آشنایی، موضوعات گفتگو پیش از ازدواج بحث خواهد شد.

*لیلی نگینی 

*کارشناس ارشد روانشناسی

By admin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *