- محمد پورعسکری
سوالی همیشگی و پاسخی ناقص؛ معضل تکدی گری کرمان حل می شود؟ سالهاست که متکدیان شهر کرمان که عمدتا اهل این شهر و حتی استان نبوده و بعضا از اتباع بیگانه هستد، گلوی معابر شهری به ویژه چهارراه ها را فشار می دهند و هر چه به جلو پیش می رویم این فشار بیشتر می شود به طوری که این شب ها هر لاین را یک نفر در دست گرفته است.
آن ها به خوبی نبض کرمانی ها را در دست گرفتند می دانند چگونه پا پیش بذارند؛ با بچه در بغل باشند یا معلولیت واقعی و غیر واقعی؟ شب بیایند یا روز؟ اصرار کنند یا سریع در کنار شیشه ماشین ها رد شوند؟ به مدل ماشین توجه کنند یا نوع نگاه راکبان؟
دیر زمانی است گداهای کرمان موضوعات برگزاری ستاد، جلسه، کارگروه، همایش، سمینار و… را به خود اختصاص داده اند و خروجی آن شکست متولیان و تکثیر این معضل اجتماعی می باشد که به نظر می رسد، اکنون دیگر باید آن را “فاجعه اجتماعی” قلمداد کرد.
زمانی بود که تکدی گری با هدف پر کردن شکم، تامین هزینه اعتیاد و شاید گرم کردن سرپناه صورت می گرفت؛ اما امروز دست دراز کردن جلو دیگران به شغلی بدون عوارض و معاف از مالیات تبدیل شده است و همین مساله باعث شده است که بسیاری از آن ها مکان های تحت نظر خود را خرید و فروش کنند و جالب این که برخی از آن ها اگر به دلیلی چند روز بخواهند استراحت کنند محل کسب و کار خود را اجاره می دهد؛ این را یکی از آن ها می گوید:” ۵سال است که از جنوب به کرمان آمده ام، اوایل خیلی برایم سخت بود ولی کم کم توانستم برای خودم جایگاهی پیدا کنم، سالی چند مرتبه توسط شهرداری دستگیر می شوم اما باز بر میگردم؛ چون می دانم آن ها توان نگهداری دائم از امثال من را ندارند و اگر امروز آزاد نشوم، فردا می شوم” . «یونس» به خوبی کارش را بلد شده و کلی درس ازش آموختم در همین چند دقیقه هم نشینی باهاش که برایم بدون خرج هم نبود. او بعد از ۵سال تکدی گری حالا به روانشناس قدری تبدیل شده است که به قول خودش: “با یک نگاه می فهمم طرف کمک می کند یا نه”.
به هر روی امروز یونس و یونس های زیادی در زیر پوست این شهر به شغلی روی آورده اند که از خیلی مشاغل دیگر درآمد بیشتری دارد؛ اما چه کسی پاسخگوست؟ متولی اصلی کیست؟ زمان یک عزم جدی فرا نرسیده است؟ دلیل این همه بی تفاوتی چیست؟ و ده ها سوال دیگر در این خصوص قابل طرح است که قاعدتا پاسخ دادن به آن ها نیازمند تغییر روش و نگرش نسبت به معضل تکدی گری است.
روی دیگر این مساله، عوارض دیگر تکدی گری می باشد؛ از شروع اعتیاد تا شدت اعتیاد، از بی توجه به بهداشت تا مشکلات سلامتی، از هم نشینی های اجباری تا تجاوز، از تجاوز تا آلوده شدن به روسپیگری و… پس نباید تکدی گری را صرفا از قاب کمک مالی از سر دلسوزی به فرد دیگری نگاه کرد، بلکه باید بپذیریم ما با کمک به آن ها در ایجاد و تداوم هر یک از این معضلات و دیگر مشکلات از این دست، سهیم می باشیم.
سال های سال، دستگاه های مختلف از شهرداری گرفته تا دادگستری، بهزیستی، استانداری و غیره هر کدام به نوعی توپ را در زمین دیگری می اندازند ولی آنچه مسلم است بستر این بازی را شهروندان فراهم کرده اند، اگر به گدایی وجهی پرداخت نشود، تکدی گری از رونق می افتد و در نتیجه با نبود این معضل راه بر بسیاری از آسیب های دیگر بسته می شود.
امروزه به لطف جمهوری اسلامی، هستند دستگاه های حمایتی و خیریه هایی که از سر مهربانی شکل گرفته اند تا به نیازمندان واقعی کمک کنند و چه بهتر ما نیز در جهت پاک کردن این سیاهی از پیشانی شهرمان، از همان مسیرهای قانونی و قابل اعتماد وارد شویم و اگر میل به کمک داریم این امر را به درستی انجام دهیم.