به گزارش کرمان سلامت و به نقل از روزنامه توسعه ایرانی، می ‌خواهم بگویم «خواهرخوانده» و بروم سراغ سیندرلا، که در پس خاکسترنشینی‌اش، بخت و اقبال، برای خوش‌بختی و نجاتش از دست مادرخوانده، نقشه‌ای داشت و بالاخره سیندرلا، توانست با کمک پری و چوب جادویش، خوش‌بخت شود. اما منظورمان از خواهرخواندگی، نه سیندرلاست و نه پری جادویش، منظور ما، استان‌هایی است که این روزها، نام‌شان با فقر، بیکاری، گرسنگی و جرم و جنایت پیوند خورده است و کسی به فکر آن‌ها نیست؛ گویی که این استان‌ها، دقیقا خواهرخوانده‌هایی هستند که هر کاری بکنند، نمی‌توانند محبت مادری سرزمینی را که در آن حق آب و گل دارند، به خود جلب کنند و همواره مورد غضب این مادرند و نادیده گرفته می‌شوند.

این خواهرخوانده‌های لب مرزی!

هنوز شهرهای استان‌های غربی، درگیر معضلی به نام کوله‌بری-کولبری هستند و مشکلات این افراد، به‌‌رغم وعده‌ها و گاه اقدامات بیشتر بازدارنده دولت، نه حل می‌شود و نه تدبیری برای پایان مصیبت بیکاری آنان اندیشیده می‌شود.

با وجود سر و صدای فراوان در مورد ساماندهی کولبران، بگیر و ببندها، ارائه کارت دادستد و مبادله به کولبران واقعی و … اما هنوز این افراد، قاچاقچی نامیده می‌شوند و مرزداران، در مورد آنان، اجازه تیراندازی دارند. این شیوه حل و فصل مشکلات معیشتی مردمی است که ناچارند برای لقمه‌ای نان، خطر و عوارض جسمانی چنین شغل پرخطری را تحمل کنند، چرا که از سوی دولتمردان خود، هیچ تدبیر و برنامه‌ای در رابطه با حل مشکلات خود نمی‌بینند.

در فاز جدید افزایش فشار بحران‌های اقتصادی و بیکاری، با شغل جدیدی مواجهیم که اتفاقا نام پرطمطراقی را هم حمل می‌کند: چتربازی!

چتربازی، پوشش و عنوان جدید همان کولبری است که این‌بار از استان سیستان و بلوچستان سربرآورده؛ چهره جدیدی از فقر و بیکاری و گرسنگی!

مشکل اساسی این استان‌ها دقیقا معلوم نیست. مشخص نیست چرا فشار بحران‌های اقتصادی و اجتماعی در این استان‌های لب مرزی تا این حد زیاد است و چرا وقتی مردم این استان‌ها انتظار کمک و امداد دارند، صدای‌شان یا به گوش کسی نمی‌رسد یا اگر برسد ناشنیده گرفته می‌شود.

سیستان و بلوچستان با جمعیتی کمتر از سه میلیون نفر، یکی از فقیرترین استان‌های کشور است. در سال‌های اخیر این استان دچار خشکسالی شدید شده، بحران آلودگی هوا، ریزگرد و گرد و غبار را تجربه کرده و بر همین اساس، امکان ادامه بسیاری از مشاغل از بین رفته است. سیستان و بلوچستان با ۳۵ درصد جمعیت زیر ۱۶ سال جوان‌ترین استان کشور است. در حالی که در مورد آموزش و پرورش نیز در این استان مشکلات فراوانی وجود دارد؛ اغلب فرزندان این دیار ناچار ازترک تحصیل و ورود به بازار کاری هستند که وجود ندارد. بیکاری در این استان، به ۴۰ درصد می‌رسد و این یعنی سیستان و بلوچستان، از بیکارترین استان‌های کشور است. از ۱۳ بلای شناخته شده طبیعی، ۹ مورد آن در استان اتفاق افتاده و می‌افتد!

۳۶۲ روستای سیستان و بلوچستان درگیر جیره‌بندی آب هستند. ۱۶ روستا درگیری بر سر آب را تجربه کرده‌اند، و بیش از هزار نفر دچار بی‌آبی مطلق هستند و با تانکر آب دریافت می‌کنند.

۷۵ درصد مردم سیستان و بلوچستان زیر خط فقر قرار دارند و ۹۵ درصد ساکنان استان به غذای مناسب دسترسی ندارند.

خرداد ماه امسال یکی از خبرنگاران صدا و سیما با انتشارعکسی از سفره غذای مردم سیستان و بلوچستان نوشت: «فقر باعث شده مردم این‌جا گوشت گربه بخورند.» و البته واکنش دولت و مقامات قضایی در مورد این خبر، اعلام جرم علیه خبرنگار بود! در حالی‌که خیلی راحت می‌شد کسی یا تیمی را فرستاد و درمورد صحت و سقم چنین خبری بررسی کرد و گزارش ارائه داد. چرا که وقتی از «تدبیر» سخن می‌گوییم، یعنی ما آدم‌هایی هستیم که دچار هیجانات آنی و در نتیجه واکنش‌های هیجانی نمی‌شویم و می‌توانیم چنین مسائلی را مدیریت کنیم. به جای سرکوب و بستن دهان خبرنگاری که مغرضانه یا دلسوزانه وظیفه‌اش را انجام داده، می‌شد خبر را پی‌گیری کرد، شاید به این ترتیب، گرهی از کار بسته این مردم باز می‌شد.‌

اطلاعات چندانی در دست نداریم!

حقیقت این است که در مورد شغل «چتربازی» جز گزارشی که خبرگزاری ایلنا تهیه کرده، مورد دیگری در دسترس نداریم و اگر هر اطلاعی در این زمینه بدهیم با مراجعه به این گزارش است.

گزارش ایلنا با عنوان «بچه‌های چترباز بلوچ «بابا نان داد» نمی‌دانند.» انعکاس بسیاری در خبرگزاری‌های دیگر داشته است و ما هر چه در این باره گوگل کردیم، فقط همین گزارش خبرگزاری ایلنا دست‌مان را گرفت. چنین است که برای بررسی چنین پدیده‌ای، لازم است آنان که دستی بر آتش دارند، دست و پا بجنبانند و تا دیر نشده به سراغ این چتربازان بروند. زیرا چتربازان نوجوان این دیار، درگیر شغلی انتحاری هستند: قاچاق بنزین، بدون هیچ وسیله ایمنی!

چتربازی عنوانی برای کارگرانی در سیستان و بلوچستان است که بنزین و نفت و آرد به مرز افغانستان و پاکستان می‌برند و پارچه و ادویه به شهر خود برمی‌گردانند. چتربازی شغل بسیار پرخطری است زیرا یک اشتباه در حمل بار سوخت و به‌خصوص بنزین می‌تواند آخرین تلاش یک چترباز برای کسب نان باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *